#خاموشان به یکی دو شهر اول که رفت، #گلاره_جباری جان از #نشر_چشمه زنگ زد که «دوست داری به چشمهی رشت و چشمهی البرز و چشمهی بابل بروی؟» گفتم «با افتخار.»
بعد هم #علی_رستگاری جان زنگ زد و سر به سرم گذاشت و گفتم «با کله.»
بعد هم جناب قربانزاده از #چشمه_ی_رشت زنگ زد و شد آنی که دوست داشتم.
همهی هراسم این بود خستگی راه و نبودن منتقد، دیدار چشمهی رشت را کدام سو خواهد برد؟










