سلام دوستان خوب آموت
این کلمهها را در آخرین دقایق آخرین روز چهارمین سال فعالیت کتابفروشی و چهاردهمین سال فعالیت نشر آموت مینویسم و کلمههایم میلرزند؛ پیشاپیش عذرخواهام اگر کم بودیم و تمام نبودیم.
چند دقیقهی قبل با صدای هقهق گریهی خانمی از پشت دخل بلند شدم که ببینم چه اتفاقی افتاده.
آقای همسر کنار خانم متحیر مانده بود. اول فکر کردم اختلافی بینشان پیش آمده، جسارت کردم و پرسیدم: کمکی ازم برمیآید؟